شله زرد پزون!

از صبح نشستم پای این لپتاپ یه مشت اراجیف ردیف کردم که به عنوان CV  و cover letter تحویل این شرکتا بدم، بلکه منم به اینترویو دعوت بشم!


امروز گلابی جان هم روزه تشریف دارن و ما هم تمام تلاش خودمونو کردیم که اون کدبانوی شلیته پوش فسیل شده ی درونمون رو یه جورایی بیرون بگشیم تا بتونیم واسه افطار شله زرد درست کنیم!!! ولی مگه این کودک درون میذاره؟؟؟ از ابروهای پر پشت و پیوسته ی کدبانو که نمی ترسه هیچچچچچ، به گلوی گلابی بیچاره هم که سرما خورده است رحم نمی کنه!! همین میشه که سه تا قاشق بزرگ کره میریزه تو شله زرد و الان شله زرد فقط بوی کره میده!!!از لحاظ تئوری کره باید همه چی رو خوشمزه کنه ولی در عمل انگار اینجوری نیست!!


خلاصه که فقط دو ساعت و نیم دیگه وقت دارم قبل از اینکه گلابی قضیه رو بفهمه!!! دارم سعی می کنم گندی رو که زدم با گلاب جبران می کنم!!! ببینم کسی می دونه که اگه گلاب زیاد بریزم شله زرد تلخ میشه یا نههه؟؟؟


یکی نیست بهم بگه، آخه بچه جون، تو راه رفتن خودتو یاد بگیر، راه رفتن کبکه پیش کش!!!! خودمم نمیدونم شله زرد درست کردنم چی بود دیگه!!!


برای پس فردا باید یک عالمه درس خونده باشم ولی از صبح که رزومه مو درست کردم همچین احساس خستگی می کنم که انگار کوه کندم!! حس درس خوندن نیست!! خودمو دارم با این بهانه توجیح می کنم که فردا بیکارمو از صبح بکوب می خونم، ولی خب اونایی که منو می شناسن، می دونن که فردا شب چه وضعیتی دارم!!! جهت اطلاع اون دسته از عزیزانی هم که منو نمی شناسن عرض می کنم که فردا شب کانه همون حیوان گوش مخملی چهار پا خواهم بود که تو گل گیر کرده!!!!!



خدا کلا آخر عاقبت همه ی تنبلای درس نخون مثل منو بخیر می کنه! به جون خودم تجربه ثابت کرده!!!!


فعلا!